Saturday, June 19, 2010

تو میزاری میری ماهی قرمز دلم میمره . تو وقت نداری و نصفه شب راه میوفتی که بری وگاس . من بسته چیپس و میگیرم بغلم. دامنم و میندازم زیر مبل لنزهام و درمیارم بغض میکنم . بعدم فردا احتمالا میرم توی بغل رقیبت که تو از حضورشم خبر نداری . لابد تو برمیگردی و وقتی که کنار لبه مبل ایستادم میبوسیم و من نفسم بند میاد و وجدانم درد میگیره اما باز تو میری تو زندگیت . تو زندگی که جایی برای من نداره و من باز غم باد میگیرم و سوزن به خایه خودم میزنم .

امشب وقتی لیوان مشروبم دستم بود و دستم روی پهلوهای دخترک میکشیدم مرد از پشت کنارم ایستاد . گفتم که نمیرقصم خم شد پرسید چرا؟ بوی تورو میداد . از همون خراب شده ای بود که تو توش بدنیا اومدی حتی لهجه اش هم شبیه تو بود . تویی که نبودی اونجا .

اصلا میدونی چیه؟ من دلم میخواد امشب ماهی قرمز دلم خشک شه تو آفتاب شاید دست از سر تو برداره .
ساعت سه نصفه شبه . خدا کنه سالم برسی .

No comments:

Post a Comment