یکی از همین شبها به جای اینکه با موی خیس فر برم زیر پتو بی خیال دکتر ژیواگو میشم و .موهام و خشک میکنم و به جای پیژامه پیراهن مشکی تنم میکنم با کفش پاشنه بلند ماتیک قرمز هم شاید زدم حتی .
یکی از همین شبها اشکم بند خواهد اومد .
یکی از همین شبها . اما امشب نه .
خوبست که هنوز می نویسی
ReplyDeleteو من هنوز میتوانم بخوانمت
موفق باشی
رضا مهرزاد
کجایی؟ چرا نمی نویسی؟ چرا نیستی؟
ReplyDeleteبنویس
باش
تا بخوانم