یکی از دوستهام حامله است . توی فیس بوک عکس گذاشته دراز کشیده روی چمن و روی شکمش یک پروانه کشیده .
من حامله نیستم . روی دلم هم هیچ خبری نیست . اما هیچوقت دوتایی مجسممون نکردم . هیچوقت قرار نبود که فقط من باشم و تو باشی . نه خونه شلوغی نه چهارتا بچه دیگه . فقط من و تو .
میترسم از روزی که دلم انقدر نخواد که باشی . که گم بشم تو راهرو های دانشگاه تو درد آدمها تو بغلهایی که هیچی از خودشون باقی نمیزارن .
No comments:
Post a Comment