من بلد نیستم آروم باشم . مثل قطاری که داره میره من روی سقفش نشستم . میدونم باید پیاده شم اما اگر بپرم میمیرم باید صبر کنم تا برسه به ایستگاه که پیدا بشم . من همه عمرم روی قطاری بوده که هیچوقت جایی واینستاده . پس نفس میکشم بعد میدونم که اگر نفسهام آروم باشه قطاره وایمیسته .
منم میتونم پیداشم برم خوشبختیم و پیدا کنم .
No comments:
Post a Comment