Tuesday, September 18, 2012

بچه ها خرن. سگها از بچه ها خر ترن  . بچه ها میچسبن بهت . مثلا سر کار اون موقع که داری سعی میکنی باهاشون کار کنی یهو میرن توی بغلت بعد تو دیگه تراپیست نیستی یک بغل گنده ای. یهو دستتو میگیرن بعد حالا بیا خودت و جمع کن . سگها خر ترن . میری سر کار بعد همه میشینن دم در یا توی کمد لباسات بعد مامانت عکس میگیره برات میفرسته بعد فقط میخوای برگردی خونه . سگ هم که نیست شبیه گوسفنده خودش  هم فکر میکنه پلنگه . سگها و بچه ها نمیفهمن که آدم گاهی لازم داره تنها باشه شب که میای خونه یکیشون میشینه این ورت یکیشون میشینه اون ورت . وقتی میری تو تخت یکیشون میپیره رو فقسه سینه ات اون یکی هم نصفه شب به بهانه ترسیدن پتو به دست میچپه توی بغلت . ساعت هفت صبح یکیشون جیش داره باید راه ببریش اون یکی داره چونه میزنه که مدرسه نمیخواد بره . از ساعت یازده هم که بقیه بچه ها . بچه هایی که حرف نمیزنند . بچه هایی که  نگاهت میکنند اما یک کلمه نمیگن .
خسته تر میشی هی خسته تر . جونی نمیمونه واسه عاشقی کردن . واسه ماتیک صورتی مک زدند و با تو شراب خوردند . جونی حتی نمیمونه واسه فکر کردن .

No comments:

Post a Comment